Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-01@06:22:47 GMT

صهیونیست‌ها هیچ‌گاه این زن را فراموش نمی‌کنند+فیلم

تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۹۳۱۳۶

صهیونیست‌ها هیچ‌گاه این زن را فراموش نمی‌کنند+فیلم

‍‍‍‍‍‍

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، این روزها و در آستانه سالروز میلاد حضرت فاطمه (س) که روز مادر نیز نام‌گذاری شده است شاید فرصت بهتری باشد برای یادکردن از زنانی که از جگرگوشه‌های خود گذشتند تا شرایط بهتری برای زندگی فرزندانشان و نسل آینده فراهم کنند. 

ریم صالح الریاشی مادر فلسطینی ۲۲ ساله‌ای بود که وقتی به بزرگترین و سخت‌ترین تصمیم زندگی خود فکر می‌کرد راه دومی مقابلش قرار نداشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تنها سرمایه و سلاح زنانی چون او دادن جانشان بود برای کشتن و ناامن کردن بخشی از سرزمین آبا و اجدادی‌شان که صهیونیست‌ها سال‌ها بود آنجا را نه تنها غصب کرده بودند بلکه روزی نبود جوانان فلسطینی نیز به جرم مقاومت علیه این اشغالگری به خاک و خون کشیده نشوند. 

در همان سال‌ها بود که تعدادی از جوانان فلسطینی در گردان شهید عزالدین قسام وقتی دست خود را مقابل صهیونیست‌های تا دندان مسلح دیدند به انجام چنین عملیاتی روی آوردند.

اما در میان ۱۰ زنی که عملیات استشهادی انجام دادند ریم تنها مادری بود که تصمیم گرفت چنین کاری انجام دهد. شاید ابتدا بسیاری از همرزمانش فکر می‌کردند ریم ممکن است در آخرین لحظات نتواند دل از عزیزترین‌هایش جدا کند اما او این کار را کرد و جهنمی برای اسرائیلی‌های غاصب رقم زد که بعید است هنوز فراموش کرده باشند. 

آن روز با ریم تماس گرفته شد و متعاقباً برای اجرای عملیات بر اساس برنامه قبلی آماده شد. ریم از صحنه عملیاتش بازدید کرد و گذرگاه ایریز؛ پاسگاه بیت حانون را که دژی نظامی در یک منطقه نظامی کاملا بسته بود تا محل زندگی خود، از نزدیک مورد بررسی قرار داد و شیوه فعالیت سربازان اشغالگر را در زمان تفتیش و بازرسی مردم مشاهده کرد.

سرانجام چهارشنبه صبح ۱۴ ژانویه سال ۲۰۰۴ میلادی با بستن یک کمربند انفجاری با پای پیاده به سوی هدف حرکت کرد تا اینکه از دستگاه بازرسی الکترونیکی عبور کرد، دستگاه از وجود فلزات در لباس وی خبر داد.

سربازها برای بازرسی او را به اتاق ویژه بردند. اما از ریم هیچ عکس‌العملی که نشان از اضطراب و نگرانی وجود داشته باشد مشاهده نشد و تا فرصت را مهیا دید با کشیدن ضامن کمربند انفجاری در پاسگاه مرزی بیت حانون، دو سرباز اسرائیلی، یک پلیس اسرائیلی و یک کارمند اسرائیلی را کشت و نامش همیشه تاریخ بر لوح افتخارات سرزمین فلسطین حک خواهد ماند. 

اما وقتی او شهید شد رسانه‌های اسراییلی برای آرام کردن جو در شهرک‌های اشغالی دست به دروغ پراکنی زدند و گفتند او در زندگی شخصی‌اش دچار مشکل بوده و این کار او بر اساس شرایط روحی نامناسب انجام شده است. زیرا اسراییلی‌ها می‌دانستند اگر با این دروغ ساکنان خود را آرام نکنند، جماعتی که با وعده سرزمین موعود از دیگر کشورها جمع کرده‌اند ترسوتر از آن هستند که بمانند و مقاومت کنند. 

اما مدتی بعد این دروغ نیز برملا شد و مشخص شد ریم نه تنها در زندگی مشترک بلکه در خانه پدری نیز به لحاظ مادی و عاطفی در جایگاه خوبی قرار داشته است. «صالح» پدر ریم نماینده یکی از شرکت‌های باطری سازی خودروهای آلمانی بود و اوضاع مالی مناسبی داشت.

این مادر شهادت طلب فلسطینی در بخشی از وصیت‌نامه خود علت گرفتن چنین تصمیمی را اینگونه شرح می‌دهد: «به محض اینکه آنها (اسرائیلی ها) به ما ضربه‌ای بزنند، ما نیز انتقام خواهیم گرفت و آتش این خونخواهی شعله‌ور خواهد ماند و هر روز برافروخته‌تر خواهد شد تا آنجا که دشمن را بسوزاند و پرچم توحید را بر گستره سرزمین عزیزمان و بر مناره مسجد الاقصی مبارک برافراشته سازد و از شما برای موفقیت و پایداری خود طلب دعا می‌کنم. دیگر اینکه از خدای عزوجل می‌خواهم این عمل مرا خالصاً برای ذات کریم خویش قرار دهد و آن را واسطه ذلت یهود و آرامش دل‌های مومنین قرار دهد «و هوالولی ذالک و القادر علیه» 

 

 

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: عملیات استشهادی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۹۳۱۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

موفقیت به لطف حجاب و ۳ فرزند

قصه امروز از آن قصه‌هایی است که پای دل در میان است و فرمول همیشگی، سر سوزن ذوق و خرده‌‍‌هوش و یک عالمه ایمان. قصه‌ای که در هیاهوی «نمی‌شود و نشد و نکن» درست دیوار به دیوار هجمه فرهنگ منحط غرب و شلوغی‌های امروز و فردا و پسین فردا؛ درخشیده و باب همدلی و همراهی شده و گوش به گوش تا آن سر فلک رسیده.

قصه درخشان لیلا بانو، قصه مادرانگی توام با شکوه است و موفقیت؛ قصه خدمت‌رسانی همزمان با تحصیل و تخصص و فرزندآوری، او مرزهای نشد و نمی‌شود و کاش و ای کاش را درنوردیده و جایگاهی والا در اجتماع ترسیم کرده است.

جایگاهی که با الگوبرداری از ریحانه‌النبی به منصه ظهور رسیده و چندین و چند بُعد را در مقام عمل به مرحله اجرا درآورده است. لیلا بانو تا دلت بخواهد رخ در رخ موفقیت و پیشرفت گام برداشته و پزشک متخصص شده و سه فرزند صالح به ایرانِ جان هدیه کرده است. او باز هم دست از تلاش برنداشته و تصورات موهم آن‌ور آبی‌ها را برملا ساخته، او اشتغالزایی و خدمت به محرومان را در کارنامه دارد و به گمانم روز به روز نعمتش افزون می‌شود آخر نگاهش به سیره‌ای اصیل و الگویی تمام عیار چون خانم فاطمه زهرا(س) گره خورده است.

  ازدواج نخبگانی

لیلا رمضانی، متخصص رادیولوژی، دهان فک و صورت سیر تا پیاز قصه امروزش را نقل می‌کند و می‌گوید: «اهل لرستان هستم و بزرگ شده تهران؛ بیشتر از شهر اهل درس و کتاب و مطالعه هم هستم، از همین بابت در سال ۸۱ با کسب رتبه ۵۲ در دانشگاه آزاد تهران در رشته دندانپزشکی عمومی مشغول به تحصیل شدم.

شب و روز توام با درس و کسب علم را در سال ۸۷ به اتمام رساندم و ظرف یک سال با همسری نخبه و هم رشته خودم ازدواج کردم؛ همسری با رتبه ۱۷ کنکور رشته دندانپزشکی.

پایان تحصیلم مصادف شد با آغاز کار اما با قید خدمت در مناطق کم‌برخوردار، هدفی که سبب شد، از سال ۸۸ تا ۹۴ در شهرستان فامنین همدان مشغول به خدمت دندانپزشکی عمومی شوم.

البته نه تنها شهرستان، طی این مدت روستاگردی داشتم، از روستاهای شیرین‌سو و گل‌تپه تا روستاهای فامنین را زیر پا گذاشتم و اقدام جهادی کردم.

خدمت به مردم در مناطق کمتربرخوردار، جزو علاقه شخصی یا هدفی متعالی من است، با این کار حس نوعدوستی در من غلیان می‌کند، گاهی درمان و وقت دیگر اصول پیشگیری را به خانواده‌های روستایی می‌آموزم و خدمتی از سر ذوق ارائه می‌دهم.»

یک قصه واقعی از پیشرفت

لیلا بانو سکان ادامه کلام را به دست می‌گیرد تا افزون بر شرح قصه کوچک اما موفقش، پرده از رازی بردارد که یحتمل پاسخ خیلی از بانوان این سرزمین است، او ادامه می‌دهد: «مابین مشغولیت‌های دندانپزشکی، کانون گرم خانواده دو نفره‌مان گرم‌تر شد و خداوند در سال ۹۰ دو فرزند پسر و دختر دوقلو به ما هدیه کرد. خب هماهنگ کردن کار و بچه‌داری و خانه‌داری مشکل بود بالاخص که محل زندگی و کارم از اقوام و خانواده دور بود و باید یک تنه از عهده این برهه از زندگی برمی‌آمدم.

البته همین شد که انتظار داشتم، بر سختی اداره امور فائق آمدم و دل به ادامه تحصیل دادم، در کنار فرزندان دوقلو، در سال ۹۴ تصمیم گرفتم تحصیلاتم را ادامه دهم.

یک دست کتاب و یک دست خانه‌داری و بچه‌داری طی طریق کردم و در آزمون تخصصی رشته رادیولوژی دهان، فک و صورت همدان شرکت و پذیرفته شدم.

دور از غلو و صحبت‌های شعاری، سخت بود اما غیرممکن نه! حتی لذت‌بخش هم بود، طنین تلاش در کنار زندگی خانوادگی و رشد فرزندانم طنین خاصی بود و هر صبح این آهنگ زیبا شنیدنی‌تر هم می‌شد.

پذیرش در دانشگاه برهه جدیدی شد در روزمرگی‌های ما، به این ترتیب که از سال ۹۴ تا سال ۹۷ مشغول تحصیل شدم و در همین سه سال موفق به کسب رتبه برتر و اتمام تحصیل شدم.

علاوه کنم، بیشتر از دانشجوی برتر دوره تخصص، چاپ مقالات مختلف داخلی و خارجی هم داشتم و این یعنی آهنگ زندگی بر وفق مرادم بود.

در این میان تحول دیگری بر زندگی چهار نفره ما حادث شد و آن خوش‌قدمی فرزند سومم در دوره تخصص بود؛ درس و بحث و تحصیل جای خود و فرزندآوری هم جای خود، اصلا منافاتی نداشت.

به گمانم فرزند سومم، نوزاد بود که در آزمون دانشنامه تخصصی شرکت کردم و با رتبه عالی این مرحله را گذراندم و به‌ عنوان هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان در رشته رادیولوژی انتخاب شدم.»

الگویی برای بانوان

خانم دکتر، موفقیت یک زن، نام‌آشناترین واژه در ایران اسلامی را پیوند می‌دهد به باقی قصه‌اش، به اهدای یک الگوی تمام‌عیار به بانوان این دیار و می‌گوید: «پایان تحصیلات در دوره تخصص هم باز مصادف شد با ارائه خدمت، آن هم خدمت‌رسانی در مناطق کم‌برخودار؛ قرعه فال این بار به شهرستان ملایر افتاد به ویژه که ملایر، مرکز تخصصی رادیولوژی دهان، فک و صورت نداشت.

نبود مرکز تخصصی سبب شد، یک مرکز در ملایر راه‌اندازی کنم و از عضویت هیأت علمی خارج شوم؛ اولین مرکز در ملایر برای هشت نفر مستقیم و غیرمستقیم اشتغالزایی به دنبال داشت و چندجانبه خدمت‌رسانی صورت گرفت، خدمتی از صمیم قلب.»

خانم دکتر سه‌فرزندی

سطر به سطر زندگی خانم دکتر، پرطمطراق است و پر از تلاش؛ آنقدری پر تلاش که سه فرزند کوچک، خانه و کاشانه و مرکز رادیولوژی را با نمره بیست اداره کرده، زین پس باز هم کلام را می‌سپاریم به لیلا بانو تا بیشتر از قبل راز باز کند، او اضافه می‌کند: «فرزند هدیه خداست و با آمدنش خیر و برکت در زندگی جریان پیدا می‌کند، حالا اگر صاحب سه یا چهار فرزند شوی که گویی لطف خداوند جانانه نصیب حالت شده؛ من مادری هستم که لطف خداوند جانانه قسمتم شده.

حتی بی‌اغراق، سه فرزند کوچکم را موثر در پیشرفتم می‌دانم نه مانع، مراحل کار و زندگی را در کنار مشکلاتش توامان با عشق و انگیزه کودکانم پشت سر گذاشتم و کوچکترین لحظه‌ای دلم نلرزید یا گلایه نکردم، فرزندانم مسیر موفقیتم را تضمین کردند و چه حسی از این زیباتر.

نعمت خداوند، همیشه راهگشا و چاره است، فرزندان من هم انگیزه‌سازم شدند خصوصا با انتقال حس زیبایی به نام مادر شدن و آرامشی که به شیره جانم نشست.

تولد فرزند برکت با خود دارد و به نظرم برخلاف نظر خیلی‌ها همین برکت خودش موفقیت و پیشرفت در زندگی است نه مانع برای رسیدن. حتی خداوند هم در قرآن می‌فرماید «اِنّ مَعَ العُسْرِ یسْراً» همراه هر سختی آسانی است، به هر حال هر برهه از زندگی با سختی‌هایی مواجه است که نباید به خاطر فرار از سختی و مصائب از نعمت فرزند داشتن محروم شد.

کار و مشغله سر جایش، نشاطی که فرزندان‌ با خود دارند و رنگ و بوی متفاوتی که به زندگی می‌دهند سرجای خودش، ناگفته نگذرم شلوغ کاری و هیاهوی بچه‌ها مثل بمب انرژی است برای من، پیش‌تر گفتم از بچه‌ها انرژی می‌گیرم و یک لبخند آنها روزم را کامل می‌سازد.

صدالبته که همراه و همسر در کسب موفقیت‌ها بی‌تاثیر نیست، آرامش خانه و برقراری کانون گرم خانواده‌ام را مدیون همراه و همسرم هستم؛ تا جایی که دکتر فلاحی طی ۱۲ سال گذشته زندگی مشترکمان در بسیاری از امور پشتیبان من بوده است.»

حجاب، عامل موفقیت یک دکتر

قصه خانم دکتر، قهرمان خانوادگی زیاد دارد، اما او به عنوان یک زن مسلمان آهنگی از زیستن را تجربه کرده که گویی تا حد امکان بی‌نقص است؛ ادامه این قصه را او نقل می‌کند: «و قصه حجابم که از سال‌های دور اولویت اولم بود، خودمانی‌تر بگویم حجابم را دوست دارم آن هم تمام و کمال، در محیط کار و تحصیل و دانشگاه هم توفیری نداشته و ندارد.

حجاب کامل، زیبنده زن مسلمان و ایرانی است، یا بهتر بگویم حجابِ زن معرف شخصیت اوست، منم زن هستم و حجاب را پوششی می‌دانم برای یک زن، خیلی هم به محدویت حجاب و سخت نگیرید و این حرف‌ها اعتقاد ندارم. من نمونه یک زن شاغل و درس خوانده هستم که در هیچ زمانی حجاب برایم محدویت نبوده، انگار می‌کنم که شناسنامه زنان باحجاب معنا پیدا می‌کند و غرورآفرین است، چه چیزی بهتر از حجاب که حافظ یک زن مومنه است، خلاصه که اعتقادم در این زمینه راسخ است و از محجبه بودنم لذت می‌برم.

و اینکه هر زنی حس خوب حجاب را درک کند هرگز از محجبه بودن دست نمی‌کشد، به گمانم لذت پوشش و حجاب در سرشت زنانه نهادینه شده.

در این مقوله اقتدا به الگوها هم کم تاثیرگذار نیست، شخصیت حضرت زهرا(س) در ابعاد مختلف گویای حجاب فاطمی است و این کرور کرور غرور و ارزش است، چیزی بیشتر از حجاب؛ ایمان و اخلاص، فرزندداری، همسرداری و ازدواج و هر بعدی که نظاره‌گر باشید، الگویی تمام‌عیار است.

امیدوارم به تاسی از خانم فاطمه(س) ما هم در این زمینه حرف برای گفتن داشته باشم.»

منبع: فارس

دیگر خبرها

  • آیا بلینکن می‌تواند اثر انگشت خود را بر تاریخ بگذارد؟
  • هفته بیست و پنجم لیگ برتر| پیکان دقیقه 90 چپ شد/شمس آذر با برد باخت به استقلال را فراموش کرد
  • موفقیت به لطف حجاب و ۳ فرزند
  • «وعده صادق»؛ عملیاتی که نباید فراموش شود
  • زندگی زیر آوار جنایات رژیم صهیونیستی
  • وحید شمسایی: یک برند، پول عجیبی به من می داد تا برای تبلیغات برنج بخورم؛ مردم تولدم را فراموش می‌کنند اما سالگرد برنج نخوردنم را تبریک می‌گویند! / فیلم
  • برگزاری آزمون نهایی طرح «زندگی با آیه ها» در آستارا
  • اختلال ترس از فراموش شدن چیست؟
  • (تصاویر) زندگی در بافت فرسوده کرمانشاه
  • آلبوصبیح: استقلال را فراموش کردیم